کلمهی درساژ در اصل فرانسوی، و به معنای نظم دادن و مرتب و منظم کردن است. پس در ورزش سوارکاری، نظم دادن به حرکتهای طبیعی اسب را میتوان درساژ نامید.
درساژ، مادر همهی رشتههای سوارکاری است و اگر به آن اهمیت داده نشود و اسب به درستی تربیت نشود هیچگاه قادر نخواهد بود از تمام توانش برای اجرای حرکات بهره بگیرد.
همهی اسبها، نیاز دارند تا به صورت اصولی و پایهای برای این ورزش آموزش ببینند. حتی اسبی که برای سواری آزاد در نظر گرفته میشود هم نیاز دارد آموزش ببیند. به این معنی که حرکتهایش نظم و تربیت داشته باشند، به عنوان مثال اگر سوارش در گشت از او پیاده شد، به آرامی در کنارش ایستاده و اجازه دهد دوباره به راحتی سوارش شود. همین خود میتواند شکلی از درساژ باشد. پس میتوان نتیجه گرفت که درساژ در ابتدا یعنی، آشنا کردن کره به گلگیر و بلند کردن دست و پا تا آخرین مراحل هنرهای نمایشی سواره که خرامش و پاساژ و پیافه و… باشد.
یک سوارکار نیز باید خود به درستی از پایه آموزش دیده باشد تا بتواند بهترین حرکتها را با اسبش به نمایش بگذارد.
مسابقات درساژ برای نخستین بار در سال ۱۹۱۲ در لیست بازیهای المپیک (استکهلم) قرار گرفت. البته این نوع هنر در یونان باستان نیز رواج داشت و سوارکاران برای نمایش اسبهای خود و حرکات نمایشی با یکدیگر به رقابت میپرداختند.
مانژ مسابقات درساژ مستطیلی به طول ۶۰ متر و عرض ۲۰ متر است. سوارکاران به نوبت در زمین حاضر میشوند و نمایش خود را طبق برنامه اجرا میکنند. برنامهها میتوانند اختیاری و همراه با موسیقی باشند، یا از قبل توسط داوران مشخص شده باشند. هیئت داوران، با توجه به روان بودن نمایش و میزان سختی آن، دقت در انجام حرکات، میزان مطیع بودن اسب، کیفیت حرکات و رفتار او، چگونگی قرار گرفتن سوارکار بر روی اسب و… نمراتی بین ۰ (انجام ندادن حرکت) تا ۱۰ (حرکتی بی نقص و عالی) را برای هر حرکت یادداشت میکنند. سوارکار باید سعی کند حرکاتش برای هدایت اسب تا حد امکان مخفی باشد و دیده نشود، به طوری که احساس شود ارتباط ذهنی میان آن دو وجود دارد. این کار ممکن است به نظر تماشاگران بسیار آسان بیاید، در حالی که نتیجهی سالها تلاش و زحمت است.